سرنوشت غم انگیز کودکان کار مجازی / خداحافظ بچگی!
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۸۴۱۳۶
رشد بلاگرها در فضای مجازی روز به روز در حال افزایش است. به گونهای که اینستاگرام توسط بلاگرهای بزرگ و کوچک تصرف شده است. این رشد سریع بلاگرها تبعاتی خواهد داشت که دیر یا زود در جامعه نمایان میشود.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - دنیا کریمی؛ در چند سال اخیر با رشد شبکههای مجازی و افزایش بلاگرها، میتوان گفت که اینستاگرام تا حدودی تحت سیطره آنها بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کودکان، قربانی زیادهخواهی والدین
چندی پیش دختری چهار یا پنج ساله ویدیویی با عنوان میکاپ در اینستاگرام به اشتراک گذاشته بود. او در این ویدیو در حال آموزش میکاپ بود و با صدای کودکانهاش دیگران را به آرایش کردن ترغیب میکرد. این ویدیو در مرحله نخست، برای مخاطب بامزه بهنظر میرسد و ممکن است او از کودک و شیرینزبانی او خوشش بیاید. اما در مراحل بعدی متوجه پشت پرده این ماجرا یعنی والدین آنها میشویم. والدین این کودکان سعی بر استفاده ابزاری از فرزندان خودشان دارند. آنها شاید متوجه آسیب رساندن به فرزند خود نشوند، اما با منتشرکردن عکس و ویدیو از دختر یا پسرشان این ظلم را در حق آن فرزند میکنند. اگر از آنها پرسیده شود که هدف از این کار چیست، با قاطعیت تمام میگویند که برای آینده فرزندمان و خوشبختی او صفحه مجازی برایش ساختهایم که در آینده مشکل مالی نداشته باشد؛ اما در واقع والدین با فرزندشان در حال تجارت هستند. آنها در اوایل بلاگری فقط از کودکشان عکس و ویدیوهای جذاب در فضای مجازی منتشر میکنند، اما به مرور زمان که دنبال کنندههای صفحهشان بالا و بالاتر میرود و ویوهای پست و استوری آنها افزایش پیدا میکند، از کودکان خود برای تبلیغ محصولات مختلف استفاده میکنند.
در موارد دیگر دو کودک بلاگر دختر و پسر را در اینستاگرام مشاهده شد که یکدیگر را با عناوین ناهنجار و خلاف عرف خطاب میکردند. لایوهای متعددی در اینستاگرام میگذاشتند. اما در واقعیت آن دو خواهر و برادر بودند و به اصرار والدینشان نقش بلاگری را بازی میکردند.
مادران بلاگر یا همان ماما بلاگرها از کودکان خود برای تبلیغ اسباب بازی و پوشاک استفاده میکنند تا مخاطبان بیشتری جذب این دست از تبلیغات بشوند. کودکان آنها همیشه مرتب و تمیز هستند. رفتارهای عاقلانه و مودبی دارند. آنها به همراه کودکانشان به بهانه عکس یادگاری به آتلیههای مختلف میروند و انواع و اقسام عکسها را ثبت میکنند. کودکانشان ژستهای مختلفی را برای گرفتن عکس و یا ویدیو میگیرند به گونهای که از همان روز اول بلاگر بودهاند. در واقع این کودکان در طول شبانه روز با مادران خود در حال گرفتن تبلیغهای متفاوتی هستند. مادرانی که وظیفه تربیتی فرزند را بر عهده دارند، اما این وظیفه را به نحو احسن انجام نمیدهند و بیشتر سواستفاده مالی از فرزندان خود میکنند. آنها به همراه فرزندشان تبلیغهای زیادی را انجام میدهند از تبلیغ خوراک و پوشاک گرفته تا انواع کلاسهای زبان، موسیقی و یا حتی تبلیغ خانه بازی کودک.
مدتی قبل یک ماما بلاگر، کودک خود را برای تبلیغ یک «کافه کودک» به آنجا برده بود. این کافه مخصوص کودکان ساخته شده بود. میز و صندلیهای کوچکی برای آنها تعبیه شده بود و کودکان هم مشغول خوردن انواع پاستیل و خوراکیهای رنگی رنگی بودند. این ماما بلاگر کل روزش را در آن کافه گذراند ودر آخر هم کودک بقدری خسته شده بود که حتی توان حرف زدن هم نداشت. فشار و زحمتی که این کودک از صبح تا شب در آن کافه گذراند فراتر از تحمل سن و قدرت بدنی او بود و طبیعتا در طولانی مدت این کودک دچار بیماریهای مختلفی خواهد شد.
چرا و به چه قیمتی؟
اگر از والدین کودکان این سوال را بپرسیم که چرا در حق کودک خود این جفا را میکنند، خیلی قاطع و سریع میگویند: بخاطر آینده خودش! میخواهیم وقتی بزرگ شد سرمایه غنی داشته باشد غافل از اینکه هر زمانی امکان فروپاشی فضای اینستاگرام وجود دارد و کسی هم نمیتواند مانع آن بشود. آنها میگویند که برای شناخته شدن این صفحه اینستاگرامی هزینههای گزافی را متحمل شدهاند و دیگر بلاگرها صفحه آنها را تبلیغ کردهاند تا فالوورشان بالا برود. با خود میگویند که وقتی این صفحه به حد اعلا میرسد چرا باید آن را کنار بگذاریم. طبیعتا درآمدی که از تبلیغهای اینستاگرامی برای این والدین بدست میآید ارزش این را دارد که به فعالیت در اینستاگرام ادامه بدهند.
آیا این آینده باید به هر قیمتی ساخته شود؟ سن کودکی، سن بسیار حساسی بوده و روح و روان کودک بسیار آسیبپذیرتر از بزرگسالان است. طبیعت آنها این گونه است که دوست دارند در سن کم، کودکی کنند و به سراغ بازیهای کودکانه بروند نه اینکه در طول شبانه روز به همراه مادرشان تبلیغ بگیرند. والدین خواسته یا ناخواسته در حال آسیب وارد کردن به کودکان خود هستند. شاید یکسری آسیبها در سن کم نمایان نشود، اما به مرور و با بالا رفتن سن کم کم بروز پیدا میکنند و تبعات جدیتری را نسبت به قبل خواهند داشت.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: اینستاگرام بلاگری فضای مجازی بلاگر ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۸۴۱۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان»/ شما خدا را میشناسید؟
کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان؛ پاسخ به ۴۰ پرسش کودکان و نوجوانان درباره خدا» یکی از آن راههای آسانی است که میتوان به کمک آن کودکان را قانع کرد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، طرح پرسشها و دغدغههای فکری نوجوانان و پاسخ مناسب به آنها از ملزومات تبلیغی است. در کتاب "خداشناسی قرآنی کودکان" به قلم غلامرضا حیدری ابهری ضمن ارائه مباحثی در نحوه پاسخگویی به سؤالات مذهبی کودکان، 40 پرسش درمورد حقیقت، صفات و کارهای خداوند و شناخت جایگاه مقام و مرتبه خدا در ذهن کودکان ذکر شده و به اختصار با استفاده از آیات و روایات به آنها پاسخ داده شده است. مطالب به صورت روان و متناسب با درک و دریافت و زبان کودکان ارائه شده است. فرزانه زینلی نویسنده و فعال فرهنگی یادداشتی بر این کتاب نوشته و برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است که در ادامه میخوانید:
خدا چه شکلیه؟ خدا بچه داره؟ مامانش خدارو دعوا نمیکنه که همیشه بیداره؟! اصلاً خدا کیه؟!
این جور سؤالات را همه ما یا شنیدهایم یا مدتی در کودکی، ذهنمان را مشغول کردهاند. فکرکردن به خدا و بودنش در همه لحظات، برای ذهن کودک ما سخت است؛ کودکی که هنوز دنیا را درست نشناخته، تازه دارد مقدمات زیستن در آن را یاد میگیرد و قواعدش را میشناسد، با تناقضهایی روبرو میشود. همه پرسشهای عجیب و غریب و فلسفی بچهها از همین اختلافهای به ظاهر ساده برایشان شروع میشود و پاسخ این سؤالات برای ما سخت است؛ چون ذهنمان خیلی وقت است که به پذیرفتن عادت کرده و انگار هیچ چیز عجیبی نمیتواند هوشیارش کند.
دفترچه «خاطرات شیطان» دست بچهها افتاددر بین همه مسائلی که برای بچهها سؤال ایجاد میکند، ماهیت خداوند از همه پیچیدهتر است. این موضوع حتی برای بزرگترها هم گاهی جای ابهام دارد چه برسد به کودکی که تازه میخواهد معنای «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» را درک کند و بفهمد چطور در دنیایی که خودش میخوابد، مادرش میخوابد، حتی پرندهها و گنجشکها هم میخوابند، موجودی وجود دارد که نمیخواد و به خواب احتیاجی هم ندارد؟ یا کودکی که از لحظات غفلت مادرش برای خرابکاریها استفاده میکند و باور دارد کسی او را نمیبیند، چطوری باید درک کند خدا در همه لحظات او حضور دارد و در عین حال، در تمام لحظات مادرش هم حضور دارد؟ بخشی از این پرسشها به سبب شکل نگرفتن تفکر انتزاعی کودک ایجاد میشود و ممکن است با گذر از این دوره و ورود به دوره دوم نوجوانی، حل بشود، اما پاسخ همین سؤالات میتواند جهانبینی کودک را در موضوع خداشناسی شکل بدهد.
پاسخ به بنیادیترین پرسشها درباره خدا
این دست پرسشها برای والدین نگران کننده است؛ از طرفی اینکه نمیتوانند کودکانشان را قانع کنند و در چشم فرزندشان از مقام «همه چیزدانی» تنزل پیدا میکنند، و از طرف دیگر اینکه بالاخره چه پاسخی باید به بچه داد، اضطراب شدید به آنها وارد میکند. یک راهحل این است که از سرخط شروع کنید؛ یعنی ابتدا خودتان مسئله را حل کنید و بعد، متناسب با فهم و درک کودک، آن را برایش شرح بدهید. اما همیشه راهحل آسانتری هم هست!
کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان؛ پاسخ به 40 پرسش کودکان و نوجوانان درباره خدا» یکی از آن راههای آسانی است که میتوان به کمک آن کودکان را قانع کرد. نویسنده در این کتاب، به بنیادیترین پرسشهایی که بین کودکان و نوجوانان مشترک است، پرداخته و به زبان ساده و با تمثیلهایی از زندگی روزمره، آن را برای کودکان قابل درک کرده است. در ابتدای کتاب هم بخشی را برای والدین نوشته و در آن، به لزوم «شنیدن» و چگونگی همدلی با کودکان در پرسشهایشان پرداخته است. غلامرضا حیدری ابهری، نویسنده کتاب، در مقدمه میگوید: «مطالب این کتاب با مطالب کتابهای اعتقادی مرسوم، کاملاً متفاوت است؛ زیرا خداشناسی کودک و نوجوان و پرسشهای او، با خداشناسی بزرگسال و نیازهای فکری این گروه بسیار تفاوت دارد.» نویسنده در بخشهای مختلف این کتاب سعی کرده است با نهایت آرامش، پاسخی قانع کننده برای کودکان آماده کند و حتی میگوید که این پاسخها را ابتدا در اختیار فرزند خودش قرار داده و نظر او را به عنوان یک مخاطب هم سن و سال، پرسیده تا در نهایت، کتاب مناسب حال و هوای کودک و نوجوان باشد.
این کتاب را انتشارات بینالمللی جمال در 140 صفحه منتشر کرده و در کتابنامه رشد آموزش و پرورش نیز معرفی شده است.
انتهای پیام/